شكوفه بهاري زندگي  من و بابایی باران جانشكوفه بهاري زندگي من و بابایی باران جان، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره

باران مامان و بابا

به خاطر کم لطفی بعضی ها .........

  سلام به همه ماماناي گل و مهربــون ، اين روزا به وبلاگ یکی از دوستان كه سر مي زنم ، مطالب نوشته شده توسط خودم رو تو وبلاگ این دوست عزیز مي بينم ، خب چقدر خوبه كه اين دوستان كه لطف مي كنن و به وبلاگ ما سر مي زنن و هميشه با كامنت هاي زيباشون من رو شرمنده مي كنن ، يه جايي از نويسنده اين مطالب هم تو وبلاگشون ياد كنن ، مامان مهربون من اين مطالب رو با احساس خودم مي نويسم و انتظار اين رو دارم كه شما اگر مي خواهيد از اين مطالب تو وبلاگتون استفاده كنيد حتماً بنويسيد كه از كجا اين مطلب رو كپي كرديد ، به نظر من اين قشنگترين اصل نوشتنه ، البته متاسفانه اين موارد تو كشور ما بيشتر اتفاق می افته ، قانون كپي رايت هيچوقت رعايت ن...
5 شهريور 1392

بدون عنوان

د خترم می خندد و من از خنده های مستانه اش جان می گیرم ! دخترم همچون قلب ! خون را پمپاژ می کند در رگهایم و ترغیب و تشویق برای خندیدن ... دخترم ... دخترم را به اندازه ی ... هیچ ! دوست داشتنش اندازه ندارد !!! دوست داشتنش اندازه ندارد ماه بانوی کوچکم هفت ساله شدنت مبارک ...
15 0