هشت سال پیش تو این ساعت ساكمو پیچیده بودم و با دلهره ای دلچسب نشسته بودم تا صبح زود قبل از طلوع خورشید به دیدارت بيام . هوا تاریک بود و زمانی که چشمم باز شد زیباترین نام دنیا مالِ من شده بود " مادر " زمانی که از شیره ی جونم نوشيدي دیوانه وار عاشقت شدم عشقی الهی بی مثال تکرار نشدنی امروز هشتمین سال تولد توست دختر نیمه فروردين ماهی من بهار سبزِ من و پدر امروز بانویی شدی بی مثال نگاهت ميكنم .. نگاهت ميكنم و تنها تصوير فرشته وار توست تو و دوباره تو ای جانِ دلِ مادر جای گلها تو بخند جاي شاپركها تو برقص تو مصرع شعری زیبا از زندگی من و پدري . تو نگاهت آسمان آبی پر از...